می شکافت و میگریست. کودک سرگرم بازی بود. تکان نخورید. تسلیم شوید. مادر بزرگ، بابام مثه من میجنگید؟ بله پسرم عین تو. صدای مادر بزرگ گرفته بود. صدات چرا این جوری شد؟ راستی این ژاکتو واسه من میشکافی؟ بله پسرم. میخوام یه ژاکت مثل ژاکت...... گریه امانش نمیدهد. مادر بزرگ این ژاکت مال کی بوده؟ عینکش را برمیدارد و با لبخند می گوید. واسه پدرت عزیزم.
سلام
خسته نباشید.
وبلاگ قشنگی دارید.
امیدوارم عالی تر از این هم باشد من روی خط هستم و به کمک شما نیاز دارم لطفاً با من ارتباط برقرار کنید.
متشکرم.
سارا
متشکرم.
شما هم خسته نباشید.
چه کمکی از دست من بر می آید؟
سلام اقا رضای گل
بلاگ خیلی مفیدی داری
من دنبال یه برنامه برای موبایل میگردم که با ان از طریق بولوتوس میتوان شماره افراد در دسترس را پیدا کرد
اگه دارید ممنون میشم برام بذارید
امیر جان سلام
برنامه ای که گفتی ندارم ولی دنبالش می گردم پیدا کنم در اولین فرصت در وبلاگ می گذارم.